مقدمه
در بخشهای قبلی به پیدایش دو شجره (دودمان) در نسل فرزندان حضرت آدم ابوالبشر (ع) اشاره نمودیم و رفتار آنان در برابر خواست و مشیت الهی را بررسی و مقایسه کردیم. رفتارهایی که کاملاً متضاد هم بوده اند.
- یکی «شجره طیبه» که در اعلا ترین درجات، تسلیم امر خدا بودند و در تمام امور فردی و اجتماعی و مادی و معنوی همان گونه عمل میکردند که مورد رضای پروردگار عالمیان بوده است.
- و دیگری «شجره خبیثه» که با پیروی از تعلیمات گمراه کننده شیطان رجیم، از روی عمد با خدا و پیامبرانش لجاجت و خصومت مینمودند و امر و فرمان خداوند قادر و متعال را نقض میکردند. این شجره خبیث در همه دورانها با همه ادیان الهی و پیامبران و اولیای خدا ضدیت و دشمنی نموده اند. دامنه فعالیت آنان بسیار گسترده بوده و هرکاری که از دستشان برآمده برای گمراه کردن مردم و مقابله با خدا و رسولانش انجام داده اند.
چند سؤال:
- چه شد که از حضرت آدم صفی الله (ع) دو نسل متفاوت «طیب» و «خبیث» به دنیا آمد؟
- چرا در اولین نسل فرزندان حضرت آدم (ع) این دوگانگی نمایان شد و به نسلهای بعد هم انتقال یافت؟
- دلیل گسترش یافتن و شدت گرفتن اختلافات این دو نسل، به نسبت افزایش جمعیت انسانها چه بود؟
- چه حکمتهایی در این دوگانگی «خیر و شر» نهفته است؟
- این دوگانگی تا چه زمانی ادامه مییابد؟
- سرانجام، کدامیک از این دو شجره بر دیگری غلبه خواهد یافت؟
پاسخ این قبیل سؤالها را میتوانیم در آیاتی از قرآن کریم که به ماجرای خلقت آدم اشاره داشته بیابیم. به شرط آنکه ترجمه و تفسیر های درستی از این آیات داشته باشیم. بطور حتم ترجمه و تفسیرهایی که متأثر از آموزه های برخی اهل کتاب (بخصوص یهود) در ذهن عده ای از مردم نقش بسته نمیتواند پاسخ مناسبی به این سؤالات بدهد و نه تنها باعث سردرگمی میشود بلکه زمینه شبهه افکنی و تزلزل عقاید مردم را نیز فراهم میکند.
تحریف در ترجمه و تفسیر آیات و کتب الهی یکی از شاخص ترین رفتارهای پیروان شجره خبیثه در طول تاریخ بوده است که به قصد انحراف در عقاید پیروان ادیان الهی به صورت آرام آرام و نامحسوس انجام میشده و هنوز هم میشود. روایتهای تحریف شده، نکات مبهم و سؤالات بدون جواب زیادی در ذهن مردم باقی میگذارد که زمینه ساز ایجاد شبهات گمراه کننده زیادی میشود.
ما در این گفتار نیز به روال گفتارهای قبل، ترجمه و تفسیرهایی را گردآوری کرده ایم که منطبق با احادیث خلقت نور هستند و معتقدیم بهتر میتوان از اینگونه تفاسیر نتیجه گرفت و اقناع شد.
برای شروع بهتر است ابتـدا به برخی از آیات قرآن که میتوانیم پاسخ سؤالاتمان را در آنها پیدا کنیم نگاهی بیندازیم و در الفاظ و تعابیر بسیار مهمی که در آنها بکار رفته خوب تأمل و تدبر کنیم تا ببینیم چگونه برخی از محققین این آیات را با بهره گیری از احادیث نور ترجمه و تفسیر کرده اند:
اول: آیات 30 تا 39 سوره مبارکه بقره:
«وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» (بقره - 30) «(و به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین جانشینی [= نمایندهای] قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: «پروردگارا! آیا کسی را در آن قرار میدهی که فساد و خونریزی کند؟! (اگر هدف از آفرینش این انسان عبادت است) ما تسبیح و حمد تو را بجا میآوریم و تو را تقدیس میکنیم.» پروردگار فرمود: من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید».
«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ» (بقره - 31) «سپس علم اسماء را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست میگویید اسامی اینها را به من خبر دهید!».
«قَالُوا سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَکِيمُ» (بقره - 32) «فرشتگان عرض کردند: منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم دادهای نمیدانیم. تو دانا و حکیمی».
«قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ» (بقره - 33) «فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار) این موجودات آگاه کن.» هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: آیا به شما نگفتم که من غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید و آنچه را پنهان میداشتید!».
«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِينَ» (بقره - 34) «و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد».
«وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ» (بقره - 35) «و گفتیم: «ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن. و از (نعمتهای) آن، از هر جا میخواهید، گوارا بخورید. (اما) نزدیک این "شجره" نشوید که از ستمگران خواهید شد».
«فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ» (بقره - 36) «پس شیطان موجب لغزش آنها شد و آنان را از آنچه در آن بودند بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: همگی (به زمین) فرود آیید! در حالی که بعضی دشمن بعضی دیگر خواهید بود. و برای شما در زمین، تا مدت معینی قرارگاه و وسیله بهره برداری خواهد بود».
«فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» (بقره - 37) «سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت. و خداوند توبه او را پذیرفت. چرا که خداوند توبه پذیر و مهربان است».
«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّکُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (بقره - 38) «گفتیم: همگی از آن فرود آیید!. هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین شوند».
«وَالَّذِينَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (بقره - 39) «و کسانی که کافر شدند، و آیات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود».
دوم: آیات 11 تا 27 سوره مبارکه اعراف:
«وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَکُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ» (اعراف - 11) «ما شما را آفریدیم؛ سپس صورت بندی کردیم؛ بعد به فرشتگان گفتیم: «برای آدم خضوع کنید!» آنها همه سجده کردند؛ جز ابلیس که از سجدهکنندگان نبود»
«قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» (اعراف - 12) «(خداوند به او) فرمود: در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟ گفت: من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریدهای و او را از گل!»
«قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِينَ» (اعراف - 13) «گفت: از آن (مقام و مرتبهات) فرود آی! تو حقّ نداری در آن (مقام و مرتبه) تکبّر کنی! بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکی!»
«قَالَ أَنْظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (اعراف - 14) «گفت: مرا تا روزی که (مردم) برانگیخته میشوند مهلت ده (و زنده بگذار!)»
«َالَ إِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ» (اعراف - 15) «فرمود: تو از مهلت داده شدگانی!»
«قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِيمَ» (اعراف - 16) «گفت: اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین میکنم!»
«ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِينَ» (اعراف - 17) سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان میروم؛ و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت!»
«قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکُمْ أَجْمَعِينَ» (اعراف - 18) «فرمود: از آن (مقام)، با ننگ و عار و خواری، بیرون رو! و سوگند یاد میکنم که هر کس از آنها از تو پیروی کند، جهنم را از شما همگی پر میکنم!»
«وَيَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ فَکُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ» (اعراف - 19) «و ای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید! و از هر جا که خواستید، بخورید! امّا به این "شچره" نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود!».
«فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَٰذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَکُونَا مَلَکَيْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ» (اعراف - 20) «سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از زشتی هایشان پنهان بود، آشکار سازد، و گفت: پروردگارتان شما را از این "شجره" نهی نکرده مگر بخاطر اینکه فرشته خواهید شد، یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند!».
«وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ» (اعراف - 21) «و برای آنها سوگند یاد کرد که من برای شما از خیرخواهانم».
«فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَکُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ» (اعراف - 22) «و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامی که از آن "شجره" چشیدند، زشتی هایشان [= عورتشان] بر آنها آشکار شد. و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را ندا داد که: آیا شما را از آن "شجره" نهی نکردم؟! و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است؟!».
«قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (اعراف - 23) گفتند: «پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!».
«قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ» (اعراف - 24) «فرمود: (از مقام خویش) فرود آیید، در حالی که بعضی از شما نسبت به بعض دیگر، دشمن خواهید بود! و برای شما در زمین، قرارگاه و وسیله بهره گیری تا زمان معینی خواهد بود».
«قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ» (اعراف - 25) «فرمود: در آن [= زمین] زنده میشوید و در آن میمیرید و (در رستاخیز) از آن خارج خواهید شد».
«يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْکُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِکُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِکَ خَيْرٌ ذَٰلِکَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّکَّرُونَ» (اعراف - 26) «ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را میپوشاند و مایه زینت شماست؛ اما لباس پرهیزگاری بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکّر (نعمتهای او) شوند!
«يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّکُمُ الشَّيْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ» (اعراف - 27) «ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اینکه او و همکارانش شما را میبینند از جایی که شما آنها را نمیبینید؛ (امّا بدانید) ما شیاطین را اولیای کسانی قرار دادیم که ایمان نمیآورند!».
سوم: آیات 115 تا 124سوره مبارکه طه:
«وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا» (طه - 115) «پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم، امّا او فراموش کرد، و عزم استواری برای او نیافتیم!».
«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ» (طه - 116) «و به یاد آور هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» همگی سجده کردند، جز ابلیس که سرباز زد (و سجده نکرد!)».
«فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوٌّ لَکَ وَلِزَوْجِکَ فَلَا يُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَىٰ» (طه - 117) «پس گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند!، که به زحمت و رنج خواهی افتاد!».
«إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَىٰ» (طه - 118) «(امّا تو در بهشت راحت هستی! و مزیّتش) برای تو این است که در آن گرسنه و برهنه نخواهی شد».
«وَأَنَّکَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَىٰ» (طه - 119) «و در آن تشنه نمیشوی، و حرارت آفتاب آزارت نمیدهد!».
«فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَا يَبْلَىٰ» (طه - 120) «ولی شیطان او را وسوسه کرد و گفت: «ای آدم! آیا میخواهی تو را به "شجره" جاودانگی، و مُلکی بیزوال راهنمایی کنم؟!».
«فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ» (طه - 121) «سرانجام هر دو از آن خوردند، و زشتی هایشان آشکار گشت و برای پوشاندن خود، از برگهای (درختان) بهشتی جامه دوختند! (آری) آدم پروردگارش را نافرمانی کرد، و از پاداش او محروم شد!».
«ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَىٰ» (طه - 122) سپس پروردگارش او را برگزید، و توبهاش را پذیرفت، و هدایتش نمود».
«قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّکُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ» (طه - 123) «(خداوند) فرمود: هر دو از آن (بهشت) فرود آیید، در حالی که بعضی ازشما دشمن بعضی دیگر خواهید بود! ولی هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه میشود، و نه در رنج خواهد بود!».
«وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ» (طه - 124) «و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم!».
1- ملایک خدا قبل از خلقت انسان از برخی خصلت های این مخلوق خدا آگاهی یافته بودند:
اولین نکته ای که لازم است در ابتدا به آن اشاره کنیم موضوع مهمی است که در آیه 30 سوره مبارکه بقره به آن اشاره شده:
آن هنگام که خداوند سبحان به فرشتگانش فرمود: «من اراده نموده ام خلیفه ای برای خود بر روی زمین برگزینم» (بقره - 30) از نحوه واکنش و اظهارات گروه خاصی از فرشتگان (اجنه یا شیاطین) که در همین آیه درباره آن سخن به میان آمده میتوان دریافت که فرشتگان، قبلا به خواست خدا از ماهیت این خلقت آگاهی یافته بودند و در باره رفتار و کردار این مخلوقات خاص خدا یک چیزهایی میدانستند (چون انوار محمد و آل محمد (ص) را بر ساق عرش دیده بودند و درباره آن آگاهی یافته بودند).
یعنی میدانستند که دو نسل متفاوت در میان بنی آدم به دنیا خواهد آمد و آن نسل خبیث با نسل طیب به تقابل خواهد پرداخت و از روی ظلم و ستم موجب فساد در روی زمین میشود و حتی به ستیز و قتل و خونریزی خواهند پرداخت تا جائیکه در شاخص ترین تقابل با نسل صالحین، دستشان به خون فرزند اشرف مخلوقات خدا نیز آلوده میشود و او را مظلومانه ذبح میکنند.
و همچنین میدانستند که به خواست خدا، در نهایت نسل پاک و صالح بنی آدم موفق میشود با صبر و مدارا و موعظه حسنه انسانها را هدایت کنند و به مدد علم الهی آنچه را به فساد گرائیده اصلاح کنند.
همه میدانستند که مقام و مرتبه صالحین در پیشگاه خدا از همه مخلوقات خدا بالاتر است و آن بنده صالحی که برای احیای دین خدا ذبح میشود از مقرب ترین آنها نزد خداست. و خدا نور آن صالحین را قبل از خلقت همه جهان آفریده و فرشتگان، آن انوار را بر ساق عرش خدا میدیدند و در کیفیت عبادت و بندگی خدا از آن انوار پاک و صالح الگو میگرفتند.
فرشتگان حاضر در آن دوره از خلقت خدا، دو گروه بودند. یک گروه ملائک بودند که مطیع محض امر خدا بودند. و گروه دیگر موجوداتی از جنس شیاطین بودند که خدا بر اساس مقدراتی آنها را آفریده بود. شیطانیان در اقدامی بی سابقه که در عرش خدا نظیر نداشت بدون توجه به علم مطلق خداوند عالم و حکمتی که از این خلقت داشت، از روی تکبر و حسادت به اینکه خدا موجودی برتر از آنها میآفریند اظهار داشتند: «پروردگارا! آیا کسی را خلیفه خود برروی زمین قرار میدهی که فساد و خونریزی میکند؟! ما تسبیح و حمد تو را بجا میآوریم و تو را تقدیس میکنیم (یعنی ما بهتر از او هستیم و هرگونه که امر کنی و موجب رضایت تو باشد تو را عبادت میکنیم)». پروردگار در جواب آنها فرمود: «من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید». (روایات متعددی از ائمه هدی علیهم السلام نقل شده که بیان میدارند خدای تعالی به سبب این گفتار از این گروه ملائک (شیاطین) روی برگرداند اما پس از آنکه آنان چند هزار سال به درگاه خدا توبه و استغفار بسیار نمودند آنان را بخشید. برای نمونه حدیثی از امام سجّاد (علیه السلام) نقل میکنیم که میفرماید: خداوند پیش از آن (اعتراض ملائکه به خدا دربارهی خلقت آدم) آنان را از نور خود محجوب نمیکرد. امّا پس از آن آنها را هفتهزار سال از نورش محجوب ساخت. ملائکه به مدّت هفتهزار سال به عرش پناهندهشدند تا اینکه به آنها مهر ورزید و توبهشان را پذیرفت (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۲۱۴)).
2- انسان در ابتدای خلقت در حالت تعادل قوا و سویّه و قوام آفریده شد:
برای درک بهتر مطالب لازم است به این موضوع مهم نیز توجه داشته باشیم که خدا وند باریتعالی انسان را در ابتدای خلقت موجودی کامل و بی نقص آفریده بود که صفاتی عالی و منحصر به فرد داشت:
«وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا - فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» «(سوره شمس - آیات 7 و 8)
و قسم به جان آدمی و آنکس که آن را (آفریده) و منظّم ساخته (به حالت سویّه و متعادل) - سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است».
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» (سوره تین – آیه 4) «همانا ما انسان را در بهترین «تقویم» (قوام و تعادل) آفریدیم».
خوب دقت کنیم! در این آیات به صراحت بیان شده که خداوند، نفس انسان را بگونه ای آفرید که کاملا درحالت تساوی قوا و بهترین قوام وتعادل باشد. سپس آنچه موجب تباهی (فجور) و در مقابل آنچه موجب رستگاری (تقوی) او میشود را به او الهام نمود.
کلمه «تقویم» به معنای قوام و پایداری است. در تفسیر المیزان هم دراین باره اینگونه بیان شده: «منظور از (خلق کردن انسان در احسن تقويم) اين است که تمامى جهات وجود انسان و همه شؤونش مشتمل بر تقويم است. و معنای (تقويم انسان) آن است که او را، دارای (قوام) کرده باشند، و قوام عبارت است از هر چيز و هر وضع و هر شرطى که ثبات انسان و بقايش نيازمند بدان است».
در این آیات تعابیری بکار رفته که نشان میدهد خداوند حکیم و توانا، انسان را با چند ویژگی مهم خلق نموده است. یکی اینکه او را موجودی با عقل و شعور آفریده که قادر است خوب و بد را از هم تشخیص دهد. به همین سبب، آنچه که موجب بدبختی (فجور) او میگردد و راه پرهیز (تقوی) از آن را هم به او آموخته است (تا بر اثر جهالت خود را تباه نکند). دیگر اینکه در ابتدای خلقت، روح و جسم او را در یک حالت قوام و تعادل و موازنه آفرید. در نتیجه هیچ یک از ارکان مادی و معنوی او (جسم و روح او) دچار فساد و تباهی نبود. از لحاظ جسمانی گرسنه و تشنه و عریان نمیشد (عوراتش پوشیده بود) و از لحاظ روحی در آرامش و تعادل بود (طه – 118 و 119).
این مخلوق خداوند با این صفات ویژه، با دیگر مخلوقات خدا تفاوت و تمایز داشت. شاهکاری از خلقت آفریدگار بی همتا بود که اسرار و لطایف و ظرایفی بی نظیر در آفرینش او نهفته بود. آنگونه که خداوند به خودش تبریک گفت (چرا که از مخلوقات او کسی از عظمت این خلقت آگاه نبود و تنها خود به اسرار آن آگاهی داشت): «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» «(سوره مؤمنون - آیه 14) مبارک باد بر خداوند که بهترین آفرینندگان است».
3- خدا در ابتدای خلقت انسان بطور کاملا روشن دشمنی شیطان نسبت به او را برملا کرد:
شاخص ترین کاری که دشمنی شیطان نسبت به آدم را علنی کرد و همگان به چشم خود دیدند این بود که پس از خلقت آدم، خدا به همه فرشتگان (هر دو گروه ملائک و شیطانیان) فرمود برای انسان سجده کنند ولی «ابلیس» (از سر غرور و حسادت) سرپیچی کرد و تکبر ورزید.
نکته اول: در این بخش از فرمان الهی که میفرماید «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» و هنگامی که به ملائک گفتیم برای آدم سجده کنید (طه - 116) باید خوب دقت کنیم این فرمان از دوبخش جداگانه تشکیل شده است:
یک بخش امر به سجده کردن است که مطابق سنت تغییر ناپذیر الهی سجده فقط باید به درگاه خدا باشد ولا غیر! چرا که سجده بر غیر خدا آلوده به شرک است و خدا صراحتاً فرموده کسی را که به او شرک بورزد نمیبخشد: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَکَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَنْ يَشَاءُ » «خداوند (هرگز) شرک را نمیبخشد! و (خطاهای) پایینتر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) میبخشد.» (نساء - 48) و همچنین (نساء - 116).
و بخش دیگر، بیان دلیل سجده است که میفرماید برای (به دلیل) خلقت آدم، خدا را سجده کنید (به دلیل این خلقت خاص و مهم و شگفت انگیز، که حتی خدا به سبب آن به خودش تبریک گفت).
مثل اینکه کسی به شما بگوید وقتی صاحب فرزند شدی حتما برایش سجده شکر بگذار. در این مثال، تکلیف سجده معلوم است که باید برای خدا و ترجیحاً به سمت قبله باشد. اما به چه دلیل؟ مثلا اینجا گفته شد به دلیل تولد فرزند. حال اگر کسی فرزندش را روبروی خودش بگذارد و به سمت فرزندش سجده کند بدون شک مغلطه کرده و مرتکب گناه بزرگ شرک به خدا شده است.
لذا برخی ترجمه ها و تفسیرهای شرک آلود ذیل این آیات که در میان مردم عوام رواج داده شده هرگز با فرامین و سنتهای تغییر ناپذیر الهی تطبیق ندارد و ما قبلا به عاملان و دلایل آنها در اشاعه چنین شبهاتی در میان مردم اشاره کرده ایم.
چه قبل از آن زمان و چه پس از آن پروردگار جهانیان حتی اجازه سجده بر نور محمد و آل محمد (ص) که برترین خلق خدا و اصل و اساس خلقت جهان هستی هستند و ملایک نور آنها را بر ساق عرش الهی میدیدند را به آنها (و به هیچ کس دیگری) نداده است چه رسد به جواز سجده برسایر مخلوقات!
نکته دوم: ابلیس از شجره شیطانیان بود که قبلا هم اشاره کردیم وقتی خـدا برای اولین بار خبر خلقت آدم را داد و فرمود: «من اراده نموده ام خلیفه ای برای خود بر روی زمین برگزینم» (بقره - 30) واکنشهایی آلوده به صفات غرور و حسادت از خود نشان دادند. لذا باز هم در این زمانی که خدا آدم را به بهترین صورت خلق کرد و به سبب چنین خلقتی به خودش تبریک گفت («فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» «(سوره مؤمنون - آیه 14)) ابلیس مجددا واکنشی از سر غرور و حسادت نشان داد که موجب شد از درگاه الهی رانده شود. الفاظ و تعابیری که درآیاتی از سوره مبارکه «ص» درشرح این ماجرا بکار رفته بسیار قابل توجه و تأمل است:
«إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ» (71) «و به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری را از گل میآفرینم!» «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ» (72) «هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، برای او به سجده افتید!» «فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ» (73) «در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند» «إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِينَ» (74) «جز ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران بود!» «قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ» (75) «گفت: ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد که برای مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟! آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی؟!» «قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» (76) گفت: «من از او بهترم. مرا از آتش آفریدهای و او را از گل!» «قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِيمٌ» (77) «فرمود: از آسمانها (و صفوف ملائکه) خارج شو، که تو رانده درگاه منی!» «وَإِنَّ عَلَيْکَ لَعْنَتِي إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ» (78) «و مسلّماً لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود!» «قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (79) گفت: «پروردگارا! مرا تا روزی که انسانها برانگیخته میشوند مهلت ده!» «قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ» (80) «فرمود: تو از مهلت دادهشدگانی» «إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» (81) « تا روز و زمان معیّن!» «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» (82) گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد» «إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» (83) «مگر بندگانی از میان آنها که «تو» آنها را خالص گردانی!» «قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ» (84) «خدا فرمود: به حق سوگند، و حق میگویم» «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَمِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ» (85) «که جهنّم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروی کند، پر خواهم کرد!»
خداوند برای نشان دادن برتری آدم به سایر مخلوقات، دانشی به او داد که به ملائک نداده بود (برخی مفسرین معتقدند اسامی محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم) را به او آموخت). آنگاه به او فرمود تا بر اساس دانشی که به او داده شده آن اسامی را برای ملائک بیان کند (تا دلیل برتری اش بر ملائک مشخص گردد).
«سپس علم اسماء را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست میگویید اسامی اینها را به من خبر دهید!» (بقره - 31) «فرشتگان عرض کردند: منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم دادهای نمیدانیم. تو دانا و حکیمی»(بقره - 32) «فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار) این موجودات آگاه کن.» هنگامی که (آدم) آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: آیا به شما نگفتم که من غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید و آنچه را پنهان میداشتید!» (بقره - 33) «و هنگامی که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد»(بقره - 34).
4- حکمت خدا در تکمیل آگاهی بخشی به انسان و کسب تجربه عملی او در رویارویی مستقیم با شیطان:
در چنین شرایطی که تکبر و حسادت شیطان نسبت به آدم برملا شده و آدم و حوا و سایر ملایک خدا از آن آگاه گشته بودند خداوند متعال از سر رحمت و حکمت، آدم و همسرش (علیهما السلام) و همچنین شیطان را که دشمنشان بود بطور موقت در محیطی سر سبز و خرم و زیبا (بهشت گونه) سکونت داد تا آدم و همسرش (علیهما السلام) در یک رویارویی مستقیم با شیطان، توانایی شیطان در اغفال بنی بشر را در عمل ببینند و تجربه کنند (نکته اول: امام صادق (ع) میفرماید: «آنها فقط شش ساعت در آن بهشت سکونت داشتند»(تفسیر عیاشی: ج2، ص 10) – نکته دوم: برخی مفسرین در تفاسیر نوشته اند آن بهشت همان بهشت جهان آخرت نبوده و بنابر حکمت خدا محل آزمون آدم و حوا (علیهما السلام) بوده است. - نکته سوم: خدا ی متعال از ابتدای خلقت انسان صراحتاً فرمود او را برای زندگی روی زمین میآفریند: «من اراده نموده ام خلیفه ای برای خود بر روی زمین برگزینم» (بقره - 30)).
همچنین پروردگار حکیم و دانا قبل از سکونت دادن آنها در آن مکان بهشت گونه به آنها در مورد اینکه شیطان دشمن آنهاست و قصد اغوای آنها را دارد آگاهی داد و گوشزد فرمود: «پس گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند!، که به زحمت و رنج خواهی افتاد!» (طه - 117). و همچنین به آنها فرمود: «و گفتیم: «ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن. و از (نعمتهای) آن، از هر جا میخواهید، گوارا بخورید. (اما) نزدیک این "شجره" نشوید که از ستمگران خواهید شد» (بقره - 35). در بیانی دیگر میفرماید به آدم گفتیم: «(امّا تو در بهشت راحت هستی! و مزیّتش) برای تو این است که در آن گرسنه و برهنه نخواهی شد» «و در آن تشنه نمیشوی، و حرارت آفتاب آزارت نمیدهد!» (طه 118 و 119). [از این تعابیر همچنین معلوم میشود آدم در ابتدای خلقت جسم و روح سالمی داشته و متعادل بوده است]. از نگاهی دیگر اینها تعبیر همان آیاتی است که فرمود: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» «سپس فجور و تقوا (آنچه موجب گمراهی و شقاوت او میشود و راه پرهیز از آنها) را به او الهام کرد» (شمس - 8).
نکته مهم و قابل توجه اینست که خدا به آدم فرمود به این «شجره» نزدیک نشو!. اگر «شجره» را به تبار و دودمان معنی کنیم، این سؤال پیش میآید که کدام تبار و دودمان؟در جواب این سؤال با توجه به آنچه گفتیم پاسخ میدهیم: شجره (دودمان) شیطانیان که بدترین خصلت آنان «تکبر» و «حسادت» بود.
5- توانایی شیطنت شیطان:
اما شیطان (ابلیس که از تیره و تبار شیطانیان بود) حیله کرد و آنها را اغوی نمود و موجب لغزش آنها شد.
دقت در این نکته خیلی مهم است که تعابیر استفاده شده در آیات قرآن، بیشتر شیطنت شیطان را نشان میدهد تا نافرمانی آدم را:
«فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ» شیطان موجب لغزش آنهاشد (بقره - 36)- «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ» شیطان آنهارا وسوسه کرد (اعراف - 20) - «وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ» شیطان برایشان قسم خورد که من خیر خواه شمایم (اعراف - 21)
اما شیطان چگونه و با چه منطقی موجب لغزش آدم شد؟. «فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ» (اعراف - 22). آنها را به خصلتهای شجره شیاطین راهنمایی کرد. (غرور و حسادت).
گویا صحبت ها ی شیطان در نگاه اول ظاهراً خوب و دلنشین و مطابق همان علومی بوده که خدا به آدم و حوا (علیهما السلام) آموخته بود که باعث شد آن دو برگزیده خدا رغبت کنند به آن گوش فرا دهند. شیطان برایشان قسم خورد که من خیر خواه شمایم (اعراف - 21) و میخواهم شما را با خاندانی آشنا کنم که جاودانی اند و به سرزمینی هدایت کنم که زوال ناپذیر است (طه - 120). در برخی تفاسیر آمده شیطان در مورد آن اسامی که خدا به آدم (ع) یاد داده بود (اسامی آن انوار مطهره ای که برساق عرش خدا نگاشته شده بود و فرشتگان آن را میدیدند یعنی محمد و آل محمد(ص)) با آدم سخن گفت. اما به نحوی زیرکانه و هدفمند که او را به سمت غرور و حسادت، دلالت و راهنمایی میکرد. به این صورت که در ابتدا در باره عظمت مقام محمد و آل محمد (ص) و رمز و راز حک شدن نام آنها بر ساق عرش الهی سخن گفت و آنگاه پس از مقدمه چینی هایی از این قبیل به آدم گفت مقام آن خاندان مطهر که خدا اسامیشان را به تو نیز آموخت در پیشگاه خدا از همه مخلوقات (حتی از شما) بالاتر است و مقصود اصلی از آن خلیفه ای که خدا فرمود در زمین میگمارد آنها هستند و همه عالم هستی به خاطر وجود آن بزرگواران خلق شده و آن سجده ای که ملائک برای خلقت تو کردند علامت برتری تو بر اهل جهان نیست بلکه به واسطه نور آن بزرگواران است که در وجود شما به امانت نهاده شده و بنابر مشیت الهی آنها که برترین اهل جهانند قرار است از نسل فرزندان شما پای به دنیا بگذارند و شما نسبت پدر و مادری بر آنها خواهید داشت و ...
آدم و همسرش (علیهما السلام) از این طرز هدایت و دلالت شیطان (و به تعبیری از این خوراک روحی ناسالم که به قصد برانگیختن حس حسادت و غرور آنها نسبت به مقام محمد و آل محمد (ص) بیان میکرد) در حد چشیدن (فَلَمَّا ذَاقَا ... (اعراف - 22)) بهره بردند (برای لحظه ای کوتاه، در حین شنیدن سخنان وسوسه انگیز ابلیس، رایحه ای از دو صفت حسادت و غرور نسبت به مقام آن انوار مطهر در دلشان احساس کردند). تأثیر ناچیز و زودگذر این آموزه شیطانی باعث گردید «تعادل» و «قوام» آنها (در ابعاد روحی و جسمی) به هم بخورد و در نتیجه بدیها و زشتیهایی که تا آن زمان در آدم و همسرش مشاهده نمیشد در جسم و روح آنها پدیدار گردد.
«سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از زشتی هایشان پنهان بود، آشکار سازد، و گفت: پروردگارتان شما را از این شجره (ذریه شیطانیان) نهی نکرده مگر اینکه فرشته خواهید شد، یا عمرتان جاودانه خواهد شد!» (اعراف - 20) «و برای آنها سوگند یاد کرد که من برای شما از خیرخواهانم» (اعراف - 21) «پس آن دو را به غرور (صفت شیطانیان) راهنمایی کرد. و هنگامی که از آن "شجره" چشیدند (به میزان بسیار کمی به صفات ذریه شیطان آلوده شدند)، زشتی هایشان [= عورتشان] بر آنها آشکار شد. و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند ...» (اعراف - 22).
قال الرضا (ع): «....... خدای عزوجل فرمود: ای آدم! اینان ذریه های تو هستند و از تو بهترند و از همه خلایق من بهترند. اگر ایشان نبودند، من تو را و بهشت و دوزخ و آسمان و زمین را خلق نمیکردم. پس مبادا به چشم حسد بر اینان بنگری که از جوار من بیرون خواهی شد. پس آدم به چشم حسد بر آنان نظر افکند و آرزوی مقام و منزلت آنان کرد و خداوند شیطان را بر او مسلط کرد تا سرانجام از آن شجره ای که نهی شده بود بخورد. بر حوا هم مسلطش کرد. او هم به مقام فاطمه (علیها السلام) به چشم حسد نگریست تا آنکه از آن شجره خوردند و خدای تعالی هر دو را از بهشت بیرون کرد و به زمین فرستاد» (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج ۱، باب ۲۸، ح ۶۷).
6- فرا گرفتن تجربه ای تلخ و پناه بردن به خـدا از شر شیطان:
پس از این ما جرا که آدم و حوا (علیهما السلام و التحیات) با آن همه علم و آگاهی و انذاری که خدا به آنها داده بود باز هم (هرچند اندک و ناچیز) محو استدلالات شیطان شدند و رایحه ای گذرا از آموزه های شیطانی در ذهنشان خطور کرد (فَلَمَّا ذَاقَا ... (اعراف - 22)) ناگهان به خود آمدند و در حالیکه از قدرت شیطنت شیطان یکه خورده بودند به در گاه خدا توبه و استغفار کردند و از شر شیطان به خدا پناه آوردند.
خداوند عالم و حکیم (در تکمیل آگاهی و انذار به آنان در مورد دشمنی و شیطنت شیطان) به آنان فرمود «أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَکُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ» آیا شما را از آن "شجره" (ذریه شیطان) نهی نکردم؟! و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است؟!» (اعراف - 22)
آن دو برگزیده خدا که اکنون در تجربه و عمل، قدرت شیطنت شیطان را در اغوای بنی آدم دریافته بودند به درگاه خدا استغفار و توبه نمودند «قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (اعراف - 23) گفتند: «پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!».
7- هبوط به زمین و آغاز زندگی انسان بر روی زمین:
پس از این ماجرا که در حقیقت یک کلاس درس عملی برای آدم و حوا بود تا دشمن خود را (که خدا برای آزمودن انسانها آفریده) خوب بشناسند و از قدرت و توانایی هایش در اغوای بنی آدم آگاه شوند، خداوند رحمان و رحیم به آنها گفت به زمین (که محل زندگی و آزمون شماست) هبوط کنید و به آنچه مأمور آن شده اید بپردازید:
بقره - 38: «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّکُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» «گفتیم: همگی از آن فرود آیید!. هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین شوند»
اعراف - 24:«قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ» «فرمود: (از مقام خویش) فرود آیید، در حالی که بعضی از شما نسبت به بعض دیگر، دشمن خواهید بود! و برای شما در زمین، قرارگاه و وسیله بهره گیری تا زمان معینی خواهد بود»
طه - 123: «قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّکُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ» «(خداوند) فرمود: هر دو از آن (مکان بهشت گونه) فرود آیید، در حالی که بعضی ازشما دشمن بعضی دیگر خواهید بود! ولی هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه میشود، و نه در رنج خواهد بود!»
طه - 124:«وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ» «و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم!».
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |