menusearch
mahdijamalikia.ir

چند نکته عرفانی لطیف (بخش دوم)

۱۴۰۰/۱۱/۱۱ دوشنبه
(0)
(0)
چند نکته عرفانی لطیف (بخش دوم)
چند نکته عرفانی لطیف (بخش دوم)

چند نکته عرفانی لطیف (بخش دوم):

 

 

همانگونه که در گفتارهای قبل گفته شد خداوند حکیم قبل از خلقت آدم (ع) ملائک مقربش رابه نور محمد و آل محمد (ص) آشنایی و آگاهی داده بود. همچنین علم این اسامی را به حضرت آدم (ع) نیز داد و آن حضرت پس از آن آزمونی که در آن بهشت به آن مبتلا شد، خدا را به این اسامی قسم داد تا خدا او و فرزندانش را بیامرزد و به نور ولایت محمد و آل محمد (ص) هدایت فرماید و از خطاهای آنان درگذرد.


برخی شواهد نشان می‌دهد خدا پس از این استغاثۀ حضرت آدم صفی الله (ع) دعاهای او را اجابت نموده و نور امید را در دل آنحضرت روشن نموده است. با اندکی تحقیق می‌توان شواهدی را یافت که حضرت آدم (ع)در همین زمینه با خدا قول و قرارهایی عارفانه و رمز آلود گذاشته باشدکه آیت و نشانه ای برای آیندگان باشد:


الف) دفن پیکر آدم (ع) در جوار مدفن علی (ع)  


حبان بن علی العنزی می‌گوید: مرا خبر داده آزاد کرده علی (ع) که چون هنگام احتضار آن حضرت فرا رسید به حسن و حسین علیهما السلام فرمود: «چون من از دنیا رحلت کردم مرا بر تختی گذارید و بیرون آوریدم و عقب تخت را بردارید و جانب پیش آن را به حال خود بگذارید، که آن جانب خود برداشته می‌شود و مرا ببرید به غریین (نجف اشرف)، پس در آن جا سنگ سفیدی خواهید دید، در آن سنگ قبر مرا بکنید به تخته ای می‌رسید، مرا در آنجا دفن کنید». پس چون آن حضرت چشم از جهان فرو بست ما نیز همین کار را کردیم تا به غریین رسیدیم، سنگ سفید را دیدیم که از نور می‌درخشید. در آن سنگ قبر را حفر کردیم تخته ای ظاهر شد که بر آن نوشته بود: "این را نوح در این جا برای علی بن ابی طالب ذخیره گذاشته است". پس آن حضرت را دفن کردیم و باز گشتیم و از دیدن این معجزات که دلالت بر عظمت مقام حضرت می‌کرد، خشنود شدیم، پس گروهی از شیعیان به ما رسیدند که بر آن حضرت نماز نخوانده بودند، ما ایشان را از آن چه اتفاق افتاده بود با خبر کردیم...» (بحارالانوار ج 42 ص 217).


مدفن حضرت علی (ع) در نجف و در کنار قبر حضرت آدم و نوح (علیهما السلام) است. و بر اساس روایتهای متعددی که ما یک نمونه اش را ذکر کردیم (بنابر وصیت حضرت علی (ع) فرزندانش امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) عقب تابوت را گرفتند و) تابوت حضرت، توسط فرشتگان خدا به این محل هدایت شده است. کنار مدفن آدم ابوالبشر(ع)!.


در تکمیل این عرایض به روایتی از بحارالانوار علامه مجلسی اشاره می‌کنیم که آورده است:
رسول خدا (ص) به امیرمؤمنان (ع) فرمود: «یا علی! خداوند عالمیان، محبّت ما اهل بیت را، بر آسمان‌ها و زمین عرضه کرد، پس اوّل چیزی که قبول کرد و اجابت نمود آسمان هفتم بود، پس خداوند آن را به عرش و کرسی مزیّن ساخت، بعد از آن آسمان چهارم قبول کرد، پس آن‌را به بیت‌المعمور مزیّن ساخت، پس آسمان دنیا قبول کرد، پس مزیّن ساخت آن را به ستارگان، بعد از آن زمین حجاز اجابت نمود، حق تعالی آن را مشرّف ساخت به خانه با حرمت و عزّت، یعنی کعبه معظّمه، بعد از آن زمین شام قبول کرد، پس او را زینت داد به بیت المقدس، بعد از آن زمین مدینه مشرّفه قبول کرد، پس آن را شرف و منزلت کرامت کرد به قبر من، بعد از آن زمین کوفه قبول کرد، و حق- سبحانه و تعالی- آن را مشرّف ساخت به قبر تو یا علی!». حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) فرمود: «یا رسول اللَّه! من در کوفه عراق مدفون خواهم شد؟». حضرت فرمودند که «بلی، یا علی! شهید خواهی شد و مدفون خواهی شد در صحرای پشت کوفه میان غریین و ذکوات بیض (مکانی در نجف)، و تو را خواهند کشت بدبخت‌ترین این امّت (عبدالرّحمن بن ملجم). به حقّ آن خداوندی که مرا به راستی برای هدایت خلق فرستاده که پی‌کننده ناقه صالح عذابش از او بدتر و عظیم‌تر نیست. یا علی! تو را یاری و نصرت خواهد کرد از عراق صد هزار شمشیر». (بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۸۱)


براین اساس می‌توانیم نتیجه بگیریم خداوند تعالی محل دفن اولیای الهی را از بدو خلقت مشخص نموده بوده و برخی از انبیاء و اولیای الهی به خواست خدا از آن مطلع می‌شده اند. لذا این احتمال هست که حضرت آدم برای اثبات قبول ولایت علی (ع) به نسلهای بعد از خود از خدا درخواست نموده باشد که مدفن وی در کنار مدفن علی (ع) باشد و خدا هم این خواسته او را پذیرفته باشد تا آیتی باشد برای اهل تحقیق!.

 

حال با این توصیف آیا باید بگوییم پیکر امیر المومنین علی (ع) را به کنار مدفن حضرت آدم آوردند و دفن کردند؟ یا اینکه باید بگوییم پیکر حضرت آدم (ع) را از حجاز آوردند به «محل دفن علی (ع)» تا در کنار مقام عظمای ولایت و امامت آرام گیرد؟


روایتهایی هست که نشان می‌دهد در جریان طوفان نوح، قبر حضرت آدم (ع) (که در حجاز بوده است) نیز بر اثر سیلاب تخریب گردیده و پیکر مطهرش پس از فروکش سیل و طوفان توسط نوح نبی (ع) در محلی نزدیک نجف (غری) به خاک سپرده شده است!
از جمله این روایت از امام صادق (ع) که می‌فرماید: «خدای تعالى به نوح (ع) در حالى که او در کشتى قرار داشت وحى کرد که یک هفته پیرامون کعبه طواف کند و او چنین کرد، سپس وارد آب شد در حالى که آب تا زانوهایش را فرا گرفته بود، آن‌گاه تابوتى را از آب بیرون آورد که در آن استخوان‌هاى آدم(ع) بود و تابوت را به داخل کشتى منتقل ساخت و بارها به دور کعبه طواف نمود، آن‌گاه به باب کوفه و وسط مسجد آن رسید و گروهی که با نوح در کشتى بودند پراکنده شدند، سپس تابوت را در محلّى به نام "غَرى" دفن نمود». (النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین، نعمت الله جزائری، ص 59، کتابخانه آیة الله المرعشی النجفی، قم)
با این اوصاف می‌توان حدس زد که چرا مدفن نوح نبی (ع) نیز در آنجاست (زیرا او نیز از این راز با خبر شده بود). اینها از اسرار الهی است و نشان می‌دهد انبیاء پیشین، ولایت محمد و آل محمد (ص) و بخصوص ولایت حضرت علی (ع) را پذیرفته اند و به آنان توسل جسته اند.


در تفسیر آیه 83 سوره صافات «وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ» هم روایتی از امام جعفر صادق نقل شده که نشان می‌دهد حضرت ابراهیم (ع) به سبب اینکه ولایت محمد وآل محمد (ص) را پذیرفته شیعه علی نامیده شده است (بحارالأنوار جلد 36 صفحه 151 حدیث 131).

 

 

ب) پیراهن بهشتی آدم (ع) بر تن حسین (ع) در کربلا


مفضّل از امام صادق (ع) روایت کرده است: آیا مى‏‌دانید که پیراهن یوسف چه بود؟ گفتم: خیر، فرمود: چون آتش براى ابراهیم افروخته شد، جبرئیل برایش یک «جامه بهشتى آورد» و بر او پوشانید و به واسطه آن سرما و گرما بر وى زیان نمى‌‏رسانید و چون مرگ ابراهیم (ع) فرا رسید آن ‌را در بازوبندى نهاد و بر اسحاق (ع) آویخت، اسحاق نیز آن‌ را بر یعقوب (ع) آویخت و هنگامى که یوسف به دنیا آمد، یعقوب آن ‌را بر یوسف (ع) آویخت و آن در بازوى وى بسته بود تا کارش بدان جا کشیده شد و چون یوسف آن پیراهن را از میان آن بازوبند بیرون کشید (و به برادرانش داد که نزد پدر ببرند)، یعقوب (ع) رائحه آن‌ را استشمام کرد و این همان قول خداى‏ تعالى است که می‌فرماید: «إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ‏» یعنی «آن هنگامی که کاروان (از سرزمین مصر) جدا شد پدرشان [= یعقوب‌] گفت: من بوی یوسف را احساس می‌کنم، اگر مرا به نادانی و کم عقلی نسبت ندهید!» (یوسف – 94) و آن این پیراهن بود که از بهشت آمده بود. راوى می‌گوید: گفتم فدایت شوم آن پیراهن به چه کسی رسید؟ فرمود: به اهلش و سپس فرمود: هر پیامبرى که علمى یا چیز دیگرى به ارث برد همه به محمّد و آل محمّد (صلوات الله علیهم) رسید. ( کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق ج 2 ص 674) و (کافی ج ‏1 ص 232).


در مقاتل نقل شده حضرت فاطمه زهرا (س) یک پیراهن عتیـق را به حضرت زینب (س) سپرده بود تا در ماجرای شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در کربلا به آن حضرت بدهد تا بپوشد.

صفت عتیـق به آنچه مربوط به دوران باستانی خیلی قدیم است اطلاق می‌شود و در منابع اسلامی حتی به آنچه مربوط به دوران زندگی حضرت آدم (ع) است اطلاق شده، مثل بیت عتیق که به کعبه اطلاق می‌شود و اولین خانه ای بوده که توسط حضرت آدم (ع) بنا شده است. لذا پیراهن عتیق پیراهنی است که قدمت آن به دوران باستان خیلی قدیم و حتی دوران زندگی حضرت آدم (ع) بر می‌گردد.

 

با تفاصیل بالا میتوان احتمال داد که این پیراهن همان پیراهنی باشد که ممکن است در ماجرای ذبح اسماعیل (ع) بر تن حضرت ابراهیم (ع) یا اسماعیل (ع) بوده باشد. چه آنکه در گفتارهای قبل اشاره کردیم در تفاسیر قدیمی گفته شده اسماعیل (ع) هنگامی که تن به آزمون ذبح داد به پدرش وصیت کرد پس از ماجرای ذبح، پیراهنش را برای مادرش هدیه ببرد و با مادر بسیار مدارا و دلجویی کند. در برخی روایتهای تاریخی نقل شده که هاجر (س) در آن هنگام در قید حیات نبوده که اگر این قول صحیح باشد وصیت اسماعیل (ع) درباره پیراهنش تفسیرهای عرفانی تری پیدا میکند.


اینکه گفته شده «جبرائیل آن را از بهشت برای ابراهیم (ع) آورد و بر او پوشانید و به واسطه آن سرما و گرما بر وى زیان نمى‌‏رسانید» نیـز این احتمال را قوی می‌کند که این همان پیراهنی باشد که حضرت آدم (ع) زمانی که در آن بهشت بوده بر تن داشته است همانگونه که در آیات 118 و 119 سوره طه آمده است: «إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَىٰ» (طه - 118) «(همانا برای تو این است که در آن بهشت گرسنه و (با آن لباس) برهنه نخواهی شد» «وَأَنَّکَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَىٰ» (طه - 119) «و در آن تشنه نمی‌شوی، و (با آن لباس) حرارت آفتاب آزارت نمی‌دهد!».

 

از منظر دیگر این که گفته شده جبرائیل آن را از بهشت برای ابراهیم (ع) آورد می‌تواند  نشانگر این باشد که پس از اغوای آدم و حوا (علیهما السلام) توسط شیطان احتمالا شرایطی برای آن بزرگواران پیش آمده که آن لباس را از دست داده اند و لذا سعی نموده اند با برگهای بهشتی خود را بپوشانند. «فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ» (طه - 121) «سرانجام هر دو از آن (شجره) خوردند، و زشتی هایشان آشکار گشت و برای پوشاندن خود، از برگهای (درختان) بهشتی به خود می‌چسباندند! (آری) آدم پروردگارش را نافرمانی کرد، و اغوی شد!».

 

و باز اینکه امام (ع) فرموده «جبرائیل آن را از بهشت برای ابراهیم (ع) آورد» می‌تواند بیانگر آن باشد که پس از طوفان نوح که همه چیز دگرگون شده و حتی پیکر آدم (ع) جابجا شده بود، کسی از موقعیت آن پیراهن خبر نداشته و جناب جبرئیل امین (ع) محل آن را به ابراهیم نبی (ع) نمایانده باشد (یا حتی آن را از همان محل بهشت گونه برایش آورده باشد) و پس از آن نیز نسل به نسل، توسط انبیاء و اولیای خدا دست به دست شده تا به اهل بیت محمد (ص) سپرده شود.

 

پوشیدن این پیراهن توسط امام حسین (ع) در لحظه شهادت نیز می‌تواند گواهی باشد بر اینکه حضرت آدم (ع) (همانگونه که در تفاسیر آمده) ولایت محمد و آل محمد (ص) را پذیرفت و در اصلاح کار فرزندانش تا قیام قیامت چشم امید به هدایت و امامت محمد و آل محمد (ص) داشت. و در همین راستا حماسه شهادت امام حسین (ع) از برجسته ترین موجبات هدایت بنی آدم و از مهمترین اسباب اصلاح مفاسد و آمرزش گناهان آنان است. شاید حضرت آدم (ع) در این باره عهد و پیمانی با خدا بسته باشد (همانگونه که قبر مقام عظمای ولایت وامامت، حضرت علی (ع) نیز توسط نوح نبی (ع) در کنار قبر حضرت آدم (ع) آماده شده بود).

برخی پیامبران دیگر نیز در شاخص ترین آزمونهای الهی دوران خود این پیراهن را بر تن نموده اند که حکمت آن قابل تأمل است.


در روایت دیگری امام صادق(ع) می‌فرمایند: حضرت قائم (عج) با همین پیراهن قیام می‌کنند (کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 143). بنابراین می‌توان نتیجه گرفت حضرت آدم (ع) نیز منتظر ظهور حضرت اباصالح المهدی (عج) بوده است و قیام حضرت مهدی (عج) (در حالیکه این پیراهن در دست اوست) علاوه بر خونخواهی جدش اباعبدالله الحسین (ع)، موجب آشکار شدن اسرار دیگری از عالم هستی خواهد شد ((این پیراهن در برجسته ترین آزمونهای اولیای الهی همراه آنها بوده و می‌تواند بهترین شاهد تاریخ باشد). به این معنا که قیام او به اصلاح کارهای اشتباه همه نسلهای فرزندان آدم (ع) از آغاز خلقت تا کنون مربوط می‌شود و زمینه را برای عفو و مغفرت الهی در حق همه بنی آدم مهیا می‌کند.


همانگونه حضرت آدم (ع) چشم امیدش به ظهور این خاندان پاک و صالح (علیهم السلام) بود و خدا را به حق آنان قسم داد که اشتباهات او و فرزندانش را ببخشد و نور هدایت آن خاندان را نصیبشان بفرماید و بدین سبب آنان را شایسته سکونت در بهشت رضوان الهی بنماید.


اینکه حضرت حجت ابن الحسن العسگری (عج) هم محل دفن خود را در جوار مدفن حضرت آدم (ع) در قبرستان وادی السلام (نجف اشرف) تعیین فرموده نیز قابل تأمل است و می‌تواند همین معنا را داشته باشد.


والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته.

 

 

[ رفتن به صفحه فهرست ]

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر